افسون یأس
دو دو تا چهارتا هایم
چهار تا که نمیشود؛
هیچ!
باران هم نمیبارد
پاییز هم خسته است
انگار افشرهی افسونِ یأس را
اسپری کرده باشند در هوا
هر جا سرک میکشم؛
غمبادش بالا میزند
حلقم میسوزد
چشمانم اشک میاندازد!
حوالی ِزیستگاهِ من
هوای نشاطش جیرهای است
دوستانم زندههای مومیایی شدهاند
در قبرهای دیگر ساختهی پوسیده
جیرهی من هم ته کشیده!
گوشهایم کر!
چشمهایم کور!
اگر دروغ بگویم
پیدا نیست؟!
ب ه ت ر !
چهار تا که نمیشود؛
هیچ!
باران هم نمیبارد
پاییز هم خسته است
انگار افشرهی افسونِ یأس را
اسپری کرده باشند در هوا
هر جا سرک میکشم؛
غمبادش بالا میزند
حلقم میسوزد
چشمانم اشک میاندازد!
حوالی ِزیستگاهِ من
هوای نشاطش جیرهای است
دوستانم زندههای مومیایی شدهاند
در قبرهای دیگر ساختهی پوسیده
جیرهی من هم ته کشیده!
گوشهایم کر!
چشمهایم کور!
اگر دروغ بگویم
پیدا نیست؟!
ب ه ت ر !
2 Comments:
salam refighe khoobam
mikhoonamet
amma chera inghadr ghamgin ?
hala baroon umade tehran, na?
delet ro shad arezoo mikonam ;)
take care ...
لذت بردم از پاییز نگاهت ...
baan3117.blogfa.com
Post a Comment
<< Home