مرد متفکر
نشستنش را نگاه!
"مردِ متفکر"*!
استخوان لای زخم میگذاری؛ نه؟!
ببینمت، من را نگاه
با تواَم!
میترسی؟!
میترسی از زیر ِچانه دست بر داری،
ساقط شوی از اندیشه؟
از تک و تا نیفتادی
بیچارهی اندیشمند؟!
سرت را بیاور بالا
بیا بخندیم قهقهانه
سازهی بودنت را
با تواَم مردِ متفکر
حیف است!
حیف است هیبتِ خوش تراشت را،
و نامیرایی ِدر اندیشه!
بگو که خستهای
بگو که آهی نداری سودایش کنی با نالهای!
بگو که آرزو میکنی لحظه را،
در بیفکریاش
آتش بیار ِمعرکه شدهام، نه؟
آخر میدانی
آنقدرها که فکر میکنی،
فکری ندارد این دنیا!
هر چند از کجایت معلوم
که همه این سالها
دست زیر ِچانه نمیفشاری
تا ملعبه نکرده باشی
ذهن ِبیاندیشهات را!
با تواَم مردِ متفکر
نگاهم کن!
این روزها ژستی که به خود گرفتهای،
خریدار ندارد!
آن طرف و این طرف
پر است از دستِ زیر ِچانه زدهای!
ببینم نکند باورت شده است
که راه به جایی خواهی برد!
هه! نخندانم مردِ متفکر!
نهایتش مکتبی میشوی
و سبز میشوی در کتابی!
یکی به صد اضافهتر
چه میشود دنیا را!
بیا تمام شد
بهبودش دادیم به خیالمان!
حالا نگاه کن
من را نه!
خورشید را...
_____________________
* "مردِ متفکر" اثر "آگوست رودن" پیکرهساز شیوهی امپرسیونیسم.
"مردِ متفکر"*!
استخوان لای زخم میگذاری؛ نه؟!
ببینمت، من را نگاه
با تواَم!
میترسی؟!
میترسی از زیر ِچانه دست بر داری،
ساقط شوی از اندیشه؟
از تک و تا نیفتادی
بیچارهی اندیشمند؟!
سرت را بیاور بالا
بیا بخندیم قهقهانه
سازهی بودنت را
با تواَم مردِ متفکر
حیف است!
حیف است هیبتِ خوش تراشت را،
و نامیرایی ِدر اندیشه!
بگو که خستهای
بگو که آهی نداری سودایش کنی با نالهای!
بگو که آرزو میکنی لحظه را،
در بیفکریاش
آتش بیار ِمعرکه شدهام، نه؟
آخر میدانی
آنقدرها که فکر میکنی،
فکری ندارد این دنیا!
هر چند از کجایت معلوم
که همه این سالها
دست زیر ِچانه نمیفشاری
تا ملعبه نکرده باشی
ذهن ِبیاندیشهات را!
با تواَم مردِ متفکر
نگاهم کن!
این روزها ژستی که به خود گرفتهای،
خریدار ندارد!
آن طرف و این طرف
پر است از دستِ زیر ِچانه زدهای!
ببینم نکند باورت شده است
که راه به جایی خواهی برد!
هه! نخندانم مردِ متفکر!
نهایتش مکتبی میشوی
و سبز میشوی در کتابی!
یکی به صد اضافهتر
چه میشود دنیا را!
بیا تمام شد
بهبودش دادیم به خیالمان!
حالا نگاه کن
من را نه!
خورشید را...
_____________________
* "مردِ متفکر" اثر "آگوست رودن" پیکرهساز شیوهی امپرسیونیسم.
3 Comments:
tavalodet mobarak...
درختهای پاییزت را دوست دارم! :)
I like very much the colours and the poetic ambiant of this picture
It's very fresh and romantic
I hope to see some more soon !
Post a Comment
<< Home