هی، بی خیال شعر!
گویا دگر افسانهی
من با تو، من شدن؛
در این هوای وهم
از سر گرفته-ام
اما دلم سوا-ست
از این گلایهها!
هی، بی خیالِ شعر!
بر هم بنه دو چشم
از فرطِ این گریز
پاییز ِدر گذر!
Tuesday, October 23, 2007
از زبان غیر
|
نیروی در خود احساس می کنم که باید ابراز شود ، آتشی است نمی توانم خاموشش کنم اما باید مهار شود. گو اینکه نمی دانم به کجا خواهدم کشاند و شگفت نیست اگر به سرانجامی ناخوش برساندم... گاه تسلیم بهتر از چیره شدن است! (ونسان ونگوگ) Man with a pipe - January 1889 |
نوشته‌های پیشین
لینک دوستان
بایگانی
تماس
1 Comments:
من با تو، من شدن؛
در این هوای وهم
از سر گرفته-ام:(
Post a Comment
<< Home