خط آتش
کاش جایی غیر از اینجا بودیم. شکمهایی هستند که سیری ندارند میبلعند؛ همه نگاهها را، حرفها را، اضطرابها را، چراها را، بیجوابیها را.
میزنم زیرِ گریه مردم مات نگاهم میکنند. یکی آن طرفتر هم میزند زیر گریه ترسیدهایم همهمان ترسیدهایم.
"ما رفتارهای خشن انسانها را نسبت به یکدیگر "حیوانی" میخوانیم ولی به کار بردن چنین تشبیهی توهین به حیوانات است."* به ساعتِ موبایلم نگاه میکنم 4:37 است. باید برویم بیرون. دوباره میزند زیر آواز**:
Mother, should I trust the government?
Mother, will they put me in the firing line?
Mother, should I build a wall?
Is it just a waste of time?
خون و عرق بر چهرهها خشک شده. دستها و پاها همچنان لرزانند. اضطراب دارد خفهمان میکند. چارهای نیست باید بزنیم بیرون...
_____________________________
* آنتونی استر
** Pink Floyd-mother
1 Comments:
تیره بختی ام را در میان دود غلیظ اشک آورها گم کرده ام و چند روزی است که نفسی می آید و می رود
Post a Comment
<< Home