چه تلخ و پر هراس بود، بهخصوص بعد قبلی... وقتی "سیراب نشویم از هرچه تازگی"... آنقدر که وهم برم میدارد که لابد این "تف" را هم خاک تفته چنان به خود میکشد که حتی انگار نه انگار تفی انداخته شده... انگار نه انگار چیزی غیر از کویر هست، آنقدر که انگار آن هم نیست و لابد انگار که اصلا نه کویری هست و نه تشنگی... و انگار...!ء
Saraaaab sayeye abrist bar kavir , cho abr nabashad sarabi nist , hich pendashti ke baran niiz toffi ast az sooye aseman bar ma zaminian , che dar kavir loot che dar sabzeye polooor
osolan sarav tahe razalodegi bode hamishe,pas ba sarab bodnet movafegham. ama (ba farze inke khial o vahm ro beshe kenare ham gharar dad va hokme moshtaraki dar moredeshon dad) ba "tof bar khial" moshkel daram: dame aydi,hame vojodemono tofi kardi rita!
rhyttaugh? arom bash dokhtar ... are sirab nemishim vali in nemitune namake bazi bashe? ritta koocholoo? to faghat be khodet ejaze bede,shayad hala ke bahare,too hamin sarab,mahi ghermeza peyda beshan ... :) :* :)
ای عاشــقان، ای عاشــقان پيمانهها پُرخــون كنيد از خون دل، چون لالهها رخســـــارهها گُلگون كنيد آمد يكی آتشســـــوار، بيرون جهيد از اين حصـــــار تا بر دمد خورشـــيد نو، شـــب را ز خود بيرون كنيد . . . بهار تازه، سال نو بر همگی شاد باد. . . . 85، برای من که سال خوبی نبود بهجز چند روز کوتاه بهاری و تابستانی البتّه. این 7 ماههی آخر بهدشواری گذشت (و میگذرد؟) نمیدانم شاید سر سفرهی سال نوی گذشته، از صمیم قلب از خداوند آرامش و خوبی نخواستم. نمیدانم شاید... حالا بهجایش بیآئید امسال همگی وقت سالتحویل همدیگر را و آرزوهای خوب برای همدیگر را از یاد نبریم. من که از همین امروز، برای شما آرزوی سالی آرام و مهربان در کنار خانواده و دوستان دارم. شما هم آمین بگوئید... آمین. . . . پینوشت1: اینها قرار بود بخشی از آخرین پُست «چایتلخ» (در سال 85 یا...؟) باشند امّا تصوّر کردم اینجا پُستکردنشان، خودمانیتر است. پینوشت2: دیگر دیر زمانیست (نزدیک به 2 سال) که از گذاشتن کامنت بهروش copy/paste پرهیز میکنم امّا این پُست/کامنت، حال و هوای دیگری داشت؛ حال و هوایی از جنس ِ... پینوشت3: به پُست ویژهی بهار متناسب با تصویر، سه سطر دیگر هم افزودم. . . . خدانگهدار. پژمان الماسینیا یکشنبه 27 اسفند یکیدو روزی مانده به سال نو...
این "کویر لوت صفت" معرکه بود! پارادوکس لوتیت با آن یکی لوتیت! :) + آخرهای زسمتان است.دیگر تقریباً ته تهش و همین است که هست.نه؟ بهرحال باید تبریک گفت! پس: ویدا جان رسیدن بهار خوش! با آرزوی سالی خوش/دلی خوش/سری خوش/هوایی خوش و...بهترین آرزوها برای تو! سال نوی خورشیدی ات مبارک!
نیروی در خود احساس می کنم که باید ابراز شود ، آتشی است نمی توانم خاموشش کنم اما باید مهار شود. گو اینکه نمی دانم به کجا خواهدم کشاند و شگفت نیست اگر به سرانجامی ناخوش برساندم... گاه تسلیم بهتر از چیره شدن است!
(ونسان ونگوگ) Man with a pipe - January 1889
5 Comments:
چه تلخ و پر هراس بود، بهخصوص بعد قبلی... وقتی "سیراب نشویم از هرچه تازگی"... آنقدر که وهم برم میدارد که لابد این "تف" را هم خاک تفته چنان به خود میکشد که حتی انگار نه انگار تفی انداخته شده... انگار نه انگار چیزی غیر از کویر هست، آنقدر که انگار آن هم نیست و لابد انگار که اصلا نه کویری هست و نه تشنگی... و انگار...!ء
Saraaaab sayeye abrist bar kavir , cho abr nabashad sarabi nist , hich pendashti ke baran niiz toffi ast az sooye aseman bar ma zaminian , che dar kavir loot che dar sabzeye polooor
osolan sarav tahe razalodegi bode hamishe,pas ba sarab bodnet movafegham. ama (ba farze inke khial o vahm ro beshe kenare ham gharar dad va hokme moshtaraki dar moredeshon dad) ba "tof bar khial" moshkel daram: dame aydi,hame vojodemono tofi kardi rita!
rhyttaugh?
arom bash dokhtar ... are sirab nemishim vali in nemitune namake bazi bashe?
ritta koocholoo? to faghat be khodet ejaze bede,shayad hala ke bahare,too hamin sarab,mahi ghermeza peyda beshan ... :)
:* :)
ای عاشــقان، ای عاشــقان پيمانهها پُرخــون كنيد
از خون دل، چون لالهها رخســـــارهها گُلگون كنيد
آمد يكی آتشســـــوار، بيرون جهيد از اين حصـــــار
تا بر دمد خورشـــيد نو، شـــب را ز خود بيرون كنيد
.
.
.
بهار تازه، سال نو بر همگی شاد باد.
.
.
.
85، برای من که سال خوبی نبود بهجز چند روز کوتاه بهاری و تابستانی البتّه. این 7 ماههی آخر بهدشواری گذشت (و میگذرد؟) نمیدانم شاید سر سفرهی سال نوی گذشته، از صمیم قلب از خداوند آرامش و خوبی نخواستم. نمیدانم شاید... حالا بهجایش بیآئید امسال همگی وقت سالتحویل همدیگر را و آرزوهای خوب برای همدیگر را از یاد نبریم. من که از همین امروز، برای شما آرزوی سالی آرام و مهربان در کنار خانواده و دوستان دارم. شما هم آمین بگوئید... آمین.
.
.
.
پینوشت1: اینها قرار بود بخشی از آخرین پُست «چایتلخ» (در سال 85 یا...؟) باشند امّا تصوّر کردم اینجا پُستکردنشان، خودمانیتر است.
پینوشت2: دیگر دیر زمانیست (نزدیک به 2 سال) که از گذاشتن کامنت بهروش copy/paste پرهیز میکنم امّا این پُست/کامنت، حال و هوای دیگری داشت؛ حال و هوایی از جنس ِ...
پینوشت3: به پُست ویژهی بهار متناسب با تصویر، سه سطر دیگر هم افزودم.
.
.
.
خدانگهدار.
پژمان الماسینیا
یکشنبه
27 اسفند
یکیدو روزی مانده به سال نو...
این "کویر لوت صفت" معرکه بود! پارادوکس لوتیت با آن یکی لوتیت! :)
+
آخرهای زسمتان است.دیگر تقریباً ته تهش
و
همین است که هست.نه؟
بهرحال باید تبریک گفت!
پس:
ویدا جان
رسیدن بهار خوش! با آرزوی سالی خوش/دلی خوش/سری خوش/هوایی خوش و...بهترین آرزوها برای تو! سال نوی خورشیدی ات مبارک!
Post a Comment
<< Home